به گزارش شهرآرانیوز، این تفسیرها، به ترتیب، عبارت اند از «کشف الاسرار و عدة الابرار» (احمد میبدی، ۵۲۰ هجری قمری)، «روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن» (ابوالفتوح رازی، نیمه نخست سده ۶ هجری قمری)، «دقائق التأویل و حقائق التنزیل» (محمود حسنی واعظ، نیمه نخست سده ۷ هجری قمری)، «جلاء الاذهان و جلاء الاحزان» (حسین جرجانی، احتمالا سده ۸ هجری قمری)، «منهج الصادقین فی الزام المخالفین» (فتح الله کاشانی، ۹۸۲ هجری قمری).
علی مرتضی، ابن عم مصطفی، شوهر خاتون قیامت، فاطمه زهرا، [..]خلافت را حارس بود و اولیا را صدر و بدر بود. [..]میگوید: «هرکه مرا در دین و اعتقاد با وی پیوند است و دوستی، علی را با وی پیوند است.» و این شرف و فضل علی ــ علیه السلام ــ را گفت. [..]رقیب عصمت و نبوت بود، عنصر علم و حکمت بود، اخلاص و صدق و یقین و توکل و تقوا و ورع شعار و دثار وی بود، حیدر کرار بود، صاحب ذوالفقار بود، سید مهاجر و انصار بود. روز خیبر، مصطفی گفت: «[..]فردا، این رایت نصرت اسلام به دست مردی دهم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول او را دوست دارند.» [..]و رایت نصرت به وی [= علی]داد.
چون رسول ــ علیه السلام ــ خبر مرگ خود میداد، به مدتی پیش از این، و میگفت: «[..]نزدیک آمد که من از میان شما بروم»، و مشرکان و منافقان این شنیدند و اندیشه میکردند و میگفتند: «اگر محمد بمیرد، ما دین او خراب کنیم و اصحاب او را بکشیم و آواره کنیم»، چون رسول ــ علیه السلام ــ در آن موقف بایستاد و آن تقریر کرد و امیرالمؤمنین، علی، را بازو گرفت و آن خطبه کرد و آن سخن گفت، ایشان گفتند: «انداخت و کید ما باطل شد!» نومید شدند از آنچه انداخته بودند. [..]صادق ــ علیه السلام ــ [..]گفت: «[..]امروز کافران نومید شدند از دین شما، چون رسول ــ علیه السلام ــ آن را مهمل فرونگذاشت.»
خدای ــ تعالی ــ جبرئیل فرستاد و با رسول گفت: «بیعت امامت امیرالمؤمنین از صحابه بخواه.» رسول منبری از پالان اشتران ببست و بر آن منبر رفت و امیرالمؤمنین را با خود بر آن منبر برد و دستها بر دوشهای وی نهاد و بر خدای ــ تعالی ــ ثنا گفت. بعد از ثنای خدا گفت: «ای مردم! من نه به شما از نفسهای شما سزاوارترم؟!» گفتند: «بلی، یا رسول الله!» پس گفت: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» الی آخره. صحابه، همه، بیعت کردند. [..]بعد از آن بیعت، جبرئیل آمد و آیت آورد: «[..]امروز دین شما بر شما تمام گردانیدم که به امامت علی بیعت کردید [..]و بدین اسلام از شما راضی گشتم.»
این خبر به حارث نعمان فهری رسید؛ برخاست و بر اشتر نشست و روی به لشکرگاه رسول نهاد. چون برسید [..]روی به خیمه رسول نهاد و [..]گفت: «ای محمد! [..]ما این قبول نکنیم! این چیزی است که از خود گفتی یا خدای ــ تعالی ــ فرمود؟!» رسول ــ صلی الله علیه و آله و سلم ــ فرمود که «[..]به آن خدایی که جز از وی خدای نیست که این به امر و فرمان خدای کردم و گفتم.»، چون حارث بن نعمان این بشنید، پشت برکرد و [..]میگفت: «[..]ای بارخدای! اگر آنچه محمد میگوید حق است و از نزدیک توست، بر ما از آسمان سنگ ببار و یا عذابی دردناک به ما آر!» او هنوز این نگفته بود که سنگی از آسمان بیامد و بر سر او آمد.
و از امام علی بن موسی الرضا ــ صلواة الله علیه ــ مروی است که در باب فضیلت این روز فرمود که «عید الله الاکبر و انه فی السماء اشهر من الارض.» و در باب روزه این روز وارد شده که ثواب آن روز مقاومت میکند با ثواب کسی که از اول دنیا تا آخر دنیا زیسته باشد و روزها به روزه بوده باشد، و ثواب نماز این روز، به طریقی که از اهل البیت ــ صلواة الله علیهم ــ منقول شده، مانند ثواب صدهزار حج و صدهزار عمره است و افطار مؤمنی از روزه این روز برابر ثواب کسی است که صد فئام کس را روزه بگشاید؛ و فئامی صدهزار پیغمبر و صدیق و شهید است؛ و کیفیت نماز و روزه این روز و آداب آن و تفصیل ثواب آن به روایات متعدد در کتب اصحاب مسطور است.